بنام او که خالق یاس و نرگس است.
ای روح دعا سلام مهدی
صدها بهار و خزان گذشت و نیامدی
سالهاست نگاهم پشت پنجره ای که متعلق به فرداست
قاب گردیده و گرد و غبار هجران بر آن نشسته .
عمری است که برای آمدت بی قرارم .
یابن الزهرا ببین که از فراقت سخت بارانی ام .
ببین ثانیه ها از هجرت چگونه بغض کرده و به هق هق افتاده اند
آقا جان
حیف نیست ماه شب چهارده پشت ابرهای پاره پاره پنهان بماند؟
حیف نیست دل را شوق وصال باشد اما دیده را فروغی نباشد؟
بیا و قرار دل بی قرارم شو
بیا و صداقت آئینه را به زلال آبی نگاهت پیوند بزن
بیا تا سر بر دامانت بگذارم و عقده ی چند صد ساله باز کنم
تو که معنای سب لحظه هایی
تو که ترنم الطاف خدا بر انسانی
بیا که از هجرت چونان اسپندی بر آتشم
فدای خاک قدومت......... محمد